هانیه وهابی - «گنجشک که بال و پر داشت» حکایتی دربارهی سختیهای یک گنجشک مادر برای پیداکردن دانه است. خطرهایی در راه گنجشک مادر است و تلاش میکند مسائل را به بهترین روش حل کند.
شعر این داستان، حکایتی از یک گنجشک مادر و جوجهاش به نام جیکو در فضای بارانی پاییز است. خانهی گنجشک در پونک یا پونهزار است. در این هوا برای خودش و جوجهاش به دنبال خوراک به این در و آن در میزند.
شبهنگام، از پرواز بازمیماند. به زیر یک کلاه پناه میبرد اما بخت با او همراه نیست و گربهای گرسنه سر راه او سبز میشود. گنجشک به جای نمایش ناتوانی و درماندگی، راه گذر هوشمندانه از این دشواری را در پیش میگیرد.
سرانجام گنجشک مادر گربه را فریب میدهد تا صبح فرامیرسد و مادر به صحرا میرود و با غذا به لانه برمیگردد و جوجه گرسنهاش را سیر میکند.
یک روز سرد پاییز
گنجشک میرفت تند و تیز
ابر بود و دیگر هیچ چیز
بارون میریخت ریز و ریز
گنجشک به فکر نون بود
جوجهاش جیکو بیدون بود
خودش هنوز جوون بود...